شما و صالح در قرار کاری هستید You and Saleh are on a business date

تو و خواهرت ( آلیس) در راه خانه روبرو می شوید You and your sister (Alice) meet on the way home

شما او را به یک رستوران می‌برید You take him to a restaurant

شما در جنگ هستید که ناگهان تیر بر پای شما برخورد میکند و شما بر زمین میخورید و امید شما را میبیند و کمکتان میکند You are in the war when suddenly an arrow hits your leg and you fall to the ground and hope sees you and helps you.

شما در حال پیاده روی هستید که ناگهان با ریحانه روبرو میشود که زیر درخت درحال استراحت است You are walking when suddenly you come across Rehane who is resting under a tree

دارید از مدرسه میاد بیرون که ناگهان ایشون میبیبنید و میخکوب میشید You are coming out of school when suddenly you see them and you are shocked

دوست دختر شما your girlfriend

ربات Behrad Time هرسوالی می خوایین بپرسین

شما ناگهان با زیبا روبرو میشوید اون و شما عاشق هم هستین ولی به هم نگفتین You suddenly meet Beautiful. He and you are in love but you didn't tell each other

شما دارین کوه نوری میکنین You are illuminating the mountain

دوست صمیمی شما